نویسنده: سیما داد

 

نقیصه در لغت به معنی نقص، عیب و خوی بد است. نقیصه تراژیک در اصطلاح تراژدی ترجمه‌ی واژه‌ی یونانی hamartia است و آن نقطه ضعفی است (مثلاً غرور) که قهرمان تراژدی به دلیل آن نگونبخت و ناکام می‌شود. بنا به تعریف ارسطو، نگونبختی قهرمان تراژدی نباید به دلیل بدی یا خسران باشد بلکه باید از خطای داوری او ناشی شود. در این مورد برای مثال می‌توان به اودیپ، شاه ثِب در تراژدی اودیپ شهریار / سوفوکل اشاره کرد. او که تا ایّام جوانی نزد چوپانی بوده است و چوپان و زنش را پدر و مادر خود می‌پنداشت، از پیشگویان می‌شنود که مقدّر است پدر خود را بِکُشد و با مادرش ازدواج کند. از اینرو به تصور آنکه چوپان و همسر چوپان پدر و مادر واقعی اش هستند از آنجا می‌گریزد تا مانع تحقق این سرنوشت شود اما نادانسته در واقع به جائی می‌رود که پادشاه و ملکه‌ی آنجا پدر و مادر واقعی اش هستند. اودیپ، شاه را در جریان برخوردی بر سر راه آن کشور می‌کُشد (بی آنکه بداند او شاه است) و چون به شهر می‌رسد شهر را گرفتار هیولائی می‌یابد. این هیولا از مردم شهر پرسشی می‌کند که هر کس بتواند آن را پاسخ دهد شهر را نجات می‌دهد و هیولا دست از سر شهر می‌کشد در غیر اینصورت هیولا او را می‌بلعد. تا آن روز هیچکس قادر به حل معمای هیولا نشده بود. اودیپ شانس خود را می‌آزماید و در این جدال شرکت می‌کند و برنده می‌شود. پس شهر نجات می‌یابد و چون خبر مرگ پادشاه به مردم می‌رسد بنابه رسم آن شهر، نجات دهنده شهر جانشین پادشاه می‌شود. مردم و اودیپ هیچیک نمی‌دانند که اودیپ قاتل پادشاه بوده است. سپس بنا به همان رسم، اودیپ با ملکه نیز که قسمتی از تاج و تخت است ازدواج می‌کند و از او صاحب چهار فرزند می‌شود. سالها بعد بار دیگر شهر دچار طاعونی مهلک می‌گردد و این بار نیز اودیپ تلاش می‌کند تا عامل این بلا را بیابد. پس از ماجراهای بسیار در نهایت به همه‌ی حقایق پی می‌برد و چون متوجه می‌شود که غرورش مانع از دیدن حقیقت بوده بطرزی نمادین چشمان خود را در می‌آورد تا بدین وسیله ناتوانی انسان را در مقابل سرنوشت نشان دهد. این خطا و لغزش سبب بروز حوادث غم انگیز تراژدی می‌شود.
منبع مقاله :
داد، سیما (1378)، فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران: مروارید، چاپ چهارم.